Revenge like a goddess | انتقام مانند یک الهه P2/آخر

جونگکوک پلک کوتاهی از شیرینی صدای پری زد:«من الهه مردگانم،
ارباب تو و کسی که به خاطرش به وجود اومدی.»
ابروهای پری بالا رفت و چهره اش سرد شد:«من برده ی کسی نیستم،
و تو به عنوان الهه مرگ کی باشی که بخوای ادعای ارباب من بودن رو
داشته باشی؟!»
جونگکوک خندید، سرکشی پری هم در نظرش شیرین بود:«تو برده
ی من نیستی، فقط همراه منی. تو برای من ساخته شدی، این حتی اجبار
تو به چیزی خلاف طبیعتت نیست.»
درچشمان پری کشمکش شدیدی به چشم میخورد، اما در نهایت پرده
ای روی افکار و احساساتش کشید و ناگهان کاملا مطیع، سرش را مقابل
شبح چشم سبز خم کرد:«هرچی الهه دستور بدن...»
انقیاد ناگهانی جیمین در مقابل جونگکوک باید کمی شک برانگیز می بود،
اگر پس از آن پری با همان بدن دارای دمی که به دستور الهه قابلیت
تبدیل نداشت در همه جا به نحو احسن شبح چشم سبز را همراهی نمی کرد.
چند صد سال همراهی، در نهایت اعتماد و نزدیکی زیادی بین
زیباترین موجود جهان و الهه مردگان به وجود آورد، تا جایی که الهه
جیمین را به عنوان همسر خود به سرزمین مردگان آورد.
آشوبی که پس از آن برپا شد و جونگکوک را به بندکشید، شاید تنها
نتیجهی طلسم زیبایی پری دریایی بود که شبح را در دام خود گرفتار
کرده و دروغ را همچون شهدی شیرین به او نوشانده بود.
جیمین یک پری دریایی بود اما جادوگران او را نیافریده بودند، چون
خودش الهه آب و برای مدتی جادوگر اعظم حلقه ی میتاژ بود. او اولین
فرزند جدایی یافته ی آب پس از گسترش و تبدیل زمین و آسمان در
جهان بود، با آن چنان زیبایی مهلکی که او را به کور کننده جهان معروف
کرده بود .
شبح چشم سبز روحی بود که برادران جیمین را که هرکدام صاحب
بخشی از گرداب های کشنده ی جهان بودند کشت تا بتواند به قدرت
مرگ آوری آنان دست پیدا کند و به مقام الهه مردگان برسد؛ و جیمین
برای انتقام گرفتن از او، هزاران سال صبر کرد تا زمانی که فرصت
مناسبی در مقام دروغین رئیس جادوگران میتاژ پدید آمد. زمینه ی ورود
به سرزمین مردگان و نابود کردن روح شبح چشم سبز فراهم آمده بود.
***
-تو... حتی ذره ای هم منو دوست نداری؟ من برادرات رو کشتم ولی
حتی ذره ای به تو بدی نکردم.... من عاشقت بودم!
پری دریایی یا الهه آب، در جواب به نرمی با حرکت دستش نیزه ای از
جنس آب فشرده درست کرد.
-انکار نمی کنم که گاهی دوست داشتنی بودی، اما قبول نداری که در
مقام الهه ها هر چیزی به جز قدرت یه ضعف بزرگه؟ برای همین برادرامو
کشتی!
جونگکوک حرفی برای گفتن نداشت. لحظه ای بعد نیزه ی آب در
بدن شبح اسیر شده فرو رفت و او را در بلند ترین میدان سرزمین مردگان،
مقابل چشم همه به دار کشید. انتقام چندصدهزار ساله گرفته شده بود ولی جیمین با صدایی گرفته لب زد:«در زندگی بعدیت منو پیدا کن و قول می دم اونجا عاشقت بشم ...»

........................................................................................
#BTS
#Kookmin
#کوکمین
#وانشات